جمعه، فروردین ۰۱، ۱۳۸۲

امسال تونستم، تقريبا خيلي از كارهاي نيمه كاره‌ام را تا پايان سال تمام كنم. از اين بابت خوشحالم.
امشب بعد از مدتها، راجع به يك موضوعي با يكي از دوستام صحبت كردم. مي‌دونستم اگر سال تحويل بشه، ديگه در اين مورد با اون صحبت نمي‌كنم، مگر اينكه اتفاق خاصي بيافته. خودم دوست داشتم كه در آخرين احظات سال با اون صحبت كنم. ولي فكر نمي‌كردم اينقدر آخر سال بشه. (تا ساعت 12 شب آخرين روز سال)
تقريبا 70-80 درصد اون چيزهايي كه مي‌خواستم بگم، گفتم.
موقع برگشتن خيلي احساس خوبي داشتم. به نظرم مي‌توانستم پرواز كنم. دوست داشتم اينقدر تند برم، تا پرواز كنم. ...

پ.ن.
با اينكه يك سري از نگراني‌هام را گفتم، بازم نگرانش هستم. فكر مي‌كنم كه ... :)
اميدوارم كه در اين سال جديد، ذهنش پوياتر از گذشته بشه، تا بتونه مسائل را بهتر ببينه و بهتر تصميم بگيره :)

هیچ نظری موجود نیست: