جمعه، دی ۲۱، ۱۳۸۶

بهترین هدیه

یک سال دیگه برای من گذشت، یک جورایی حس خیلی خوبی به این سال دارم.
فکر می کنم برام اتفاقات خیلی خوبی می افته. خیلی خوبه که آدم راجع به یک موضوع، اینقدر مطمئن باشه، به آدم اعتماد به نفس می ده.
تا حالا شده روی برف بدوید و مطمئن باشید که زمین نمی خورید؟! یکبار امتحان کنید. :)
و ...

ممنون از اونی که 2 روز پیش از تولدم، به من تولدم رو تبریک گفت. ممنون از اونهایی که 2 روز قبل از تولدم کادو تولدم رو توی آرین دادند. ممنون از بچه های شرکت که امسال روز تولدم برام سنگ تمام گذاشتند. خیلی جالبه که صبح بیاید دفتر و ببینید میز شما رو آذین بستند. و بالاسرتون بزرگ زدند تولدت مبارک :) درسته که 1-2 نفر بیشتر زحمت کشیدند، با این حال بقیه هم یک جورهایی همراهی کردند. (دروغ چرا، یک ذره غرور من رو برداشت، اینکه این همه آدم برای تولدم جمع شدند.) خیلی خوبه که آدم بعدش هم تبریک تولد بگیره، هم برای یک تاتر خوب دعوت بشه. :) از پدر و مادرم و برادرهام هم ممنون.
از اونهایی که زنگ زدند، ایمیل زدند و ... هم ممنون :)
امسال خیلی از دوستای دور و نزدیکم رو دیدم. اینکه این همه دوستم رو کنار هم در یک فرصت کوتاه دیدم برام خیلی جالب بود و برام بزرگترین هدیه بود. :)

پ.ن.
1- خیلی خوبه که آدم بجایی برسه که بتونه ناراحتی هایی که از دیگران داشته فراموش کنه. به طوری که انگار نه انگار که اتفاقی افتاده. :)
2- تاتر امروز فوق العاده بود، خیلی از دوستایی که 3-4 سال ندیده بودم، امشب دیدم. :)