پنجشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۵

پيتزا پنتري

بعضی وقتها کنار دوستان بودن خیلی لطف داره و به آدم حس خوبی می ده. قشنگ حس می کنه که از جمع داره انرژی مثبت می گیره.
4 شنبه هم همینطور بود. با اینکه یک کم دیر سر قرار رسیدم با این حال از همون اول حس خوبی داشتم. حس می کردم که بقیه هم خوبند.
ایرج بشاش به نظر می رسید، فروغ سرحال به نظر می رسید، علی مان خوشحال به نظر می رسید و رضا مثل قبل خسته نشون نمی داد. :)
بعد از خوردن یک پیتزای خوب، یک دفعه دیدم که فروغ یک چیزی شبیه کادو از کیفش در می آره. دلم هری ریخت پایین. فکر کردم که بچه ها برای ایرج کادو گرفته اند و من چیزی نگرفتم. ولی دست فروغ به سمت ایرج نرفت و چرخید اومد به سمت من و گفت: تولدت مبارک رها! :)
ایرج و علی مان و رضا هم همین کار رو کردند. :)
اصلا انتظار همچین کاری رو نداشتم. واقعا خوشحالم کردند. هر چند دقیقه یکبار از همه تشکر می کردم.
بچه ها واقعا ممنون :)

پ.ن.
امیدوارم که بازم همینجوری کنار هم جمع بشیم.
بزودی این حلقه هم کوچکتر خواهد شد. :)

۱ نظر:

ناشناس گفت...

wow shaiad kheili dir bashe basie coment gozoshtan roie in matlab ama khastam begam tavalod to pitzza pantry kheili keif mide , kolan chon onvanesh bppd pitzza pantry jazb shodam ! :)
khosh begzare