اين بي ماشيني، خيلي هم براي من بد نبوده.
مزايا
- به اين بهانه، هر روز كلي پياده روي ميكنم.
- روزي يك روزنامه توي راه ميخوانم.
- موقع برگشتن توي تاكسي، وقت ميكنم كه يكم استراحت كنم.
- موقع پياده روي، كلي فكر ميكنم.
...
اما خب اين بي ماشيني، همش مزيت نبوده، يكسري معايب هم داشته.
معايب
- بزرگترين اشكال، اين بي ماشيني اين هست، كه اگر طولاني بشه، حسابي بد عادت ميشم. با اينكه خودم را جريمه كردم، و براي هيچ يك از كارهاي خودم، ماشين پدرم را سوار نميشم. ولي مجبورم، براي بعضي از كارهاي خانه سوار ماشين پدرم بشم. يكم ديگه سوار اون بشم. ديگه نميتونم سوار ماشين خودم بشم. شتابش فوقالعاده بالاست.
- مشكل بعدي اينكه، آدم وقتي ماشين نداره، خيلي بيشتر، مشكلات توي مردم را ميبينه، هر شب وقتي ميرسم خانه كلي دلم ميگيره.
- در آخر هم اينكه، دايره حركتم كم شده.
- ...
پنجشنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۱
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر