فقط براي خودم
امروز صبح بعد از مدتها رفتم، سراغ الميزان، و نشستم يك قسمت از تفسير سوره توبه را خواندم. ...
يادمه حدود 8-9 سال پيش يك دفعه نشستم و تقريبا بيشتر قسمتهاي الميزان را خواندم. اون موقع برام خيلي جالب بود. خيلي چيزها ياد گرفتم.
چند شب پيش، بعد از مدتها نشستم با يكي از دوستام بحث كردم. خيلي وقت بود كه از اين كارها نكرده بودم و خودم را از اين بحثها كنار كشيده بودم. با اينكه حريف دوستم بودم و اكثر جاها ميتونستم اون را قانع كنم. ولي جوابهام به دل خودم نميچسبيد. و دل خودم را قانع نميكرد. به نظرم بعضي از جاها، استدلالهام خيلي سست بود.
فكر ميكنم كه ديگه مثل قبل بحث نميكنم.
ديگه مثل قبل روي بعضي از چيزها مطمئن نيستم. درباره بعضي از چيزها شك كردم. اين شك و دودلي، اطمينان را از من گرفته. آدم وقتي به چيزي شك ميكنه، نميتونه خوب از اون دفاع كنه. دوباره بايد بشينم و از اول همه چيز را دوره كنم.
امروز وقتي تفسير سوره توبه را ميخوندم، مثل قبل نبود. به نظرم استدلالش ضعيف بود. البته خيلي وقت هم نداشتم كه قشنگ بشينم روي صحبتهايي كه شده بود، فكر كنم، چون بايد ميرفتم سر كار. ولي به نظرم استدلالي كه ميكرد درست نبود.
امروز از صبح، يواش يواش، نتايج انتخابات را اعلام كردند.
راستش، من از اول حدس ميزدم كه آرا پخش باشه، ولي اصلا انتظار نداشتم كه اينقدر آرا، گروههاي 2 خرداد پخش باشه. در عوض از اونجا كه محافظهكارها فقط يك ليست داشتند، آرا اونها نسبت به بقيه بالاتر بوده. (متوسط آرا محافظه كارها، يكي چيزي حدود 12-13 درصد، كل آرا داده شده هست.) با توجه به اينكه 15 تا 20 درصد افراد واجد شرايط راي دادند. نمايندگان شوراي شهر تهران با حدود 1-2 درصد از كل آرا واجدين شرايط به شورا راه پيدا ميكنند.
مردم تهران توي اين انتخابات لج كردند و راي ندادند. (توي شركت خودمان كه همكارمون، كانديد شدهبود و همه بچهها براي اين همكارمون كلي تبليغ كردند، فقط نصفشون توي انتخابات شركت كردند.) و با اين كارشون، گوش اصلاحطلبها را حسابي پيچوندند. ولي خب توي اين پيچوندنشون، يكم زياده روي كردند.
فكر ميكنم، نتيجه اين انتخابات، اول از همه به ضرر خود مردم تهران تمام خواهد شد. چون آدمهاي خوبي براي شورا انتخاب نشدند. (تا اينجا كه نتايج را اعلام كردند.) و اين آدمها هر كاري بكنند، در نهايت دودش توي چشم خود مردم تهران خواهد رفت.
اصلاح طلبها، فهميدند كه چقدر مردم از اونها نا اميد هستند. و ديگه خيلي به حرفهاي اونها اهميت نميدهند. همچنين در اين انتخابات بدنه دانشجويي اصلاحطلبها، از اونها جدا شد.
محافظهكارها هم، با اينكه با كارهاشون موفق شدند، كه حضور مردم را كاهش بدند و در نهايت موفق شدند به شورا راه پيدا كنند. ولي اونها هم بدون پشتيباني مردم، نميتونند به حكومتشون ادامه بدهند.
پ.ن.
براي اولين بار طي چند دوره اخير، نتوانستم، (شايد هم نخواستم) نتيجه درست را پيشبيني كنم. بايد در اين زمينه هم حسابي فكر كنم.
یکشنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۱
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر