شنبه، تیر ۰۱، ۱۳۸۱

امشب خانه يكي از دوستام براي شام دعوت داشتم.
همين جور كه مي‌رفتم،‌1 دفعه وسط خيابان،‌1 صورت ديدم، و پام را زدم رو ترمز.
1 خانم با چادر سياه از خيابان داشت رد مي‌شد، توي خيابان 1 طرفه، به جاي اينكه اين ور خيابان را نگاه كنه، كه ماشين مياد يا نه، حواسش به طرف ديگه خيابان بود. فقط شانس آوردم كه در آخرين لحظه سرش را برگردوند، و من صورتش را ديدم و به اون نزدم. خلاصه هر چي بود، به خير گذشت.
ولي به همه خانم‌هاي عزيز نصيحت، شب وقتي مي‌خواين بريد بيرون،‌حتما مانتو روشن بپوشيد، يا اگر نمي‌تونيد، روسري يا مقنعه روشن سر كنيد، اگر بازم مشكل داريد، كيف روشن دست بگيريد، اگر بازم نمي‌تونيد، كفش روشن بپوشيد،... كه لااقل اون راننده،‌بدبخت كه تو خيابان رانندگي مي‌كنه،‌شما را ببينه، و به شما نزنه.

هیچ نظری موجود نیست: