جمعه، خرداد ۳۱، ۱۳۸۱

ديشب خواب ديدم، كه با 1 غول گنده دارم مي‌جنگم، و آخرش هم، اون را شكست دادم. و اون غوله ديگه جرات نداره با من كاري داشته باشه.

هیچ نظری موجود نیست: