جمعه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۱

راستي امروز عصري، وقتي نيمه اول تمام شد، دلم براي يكي،‌2 نفر خيلي سوخت.
آخه ايتاليا هم داشت،‌حذف مي‌شد.
اول از همه ياد، خانم دوستم افتادم، از اون طرفدارهاي،‌خيلي پر و پا فرص ايتاليا هست. دوستم خودش طرفدار آرژانتين هست. چون آرژانتين حذف شده. بين 2 نيمه به خانمش گير داده بود. و برا اون كلي كري مي‌خوند. و مي‌گفت اين چه تيميه كه تو طرقدارش هستي و ...
يكي ديگه هم من نگران يكي از بچه‌هاي ديار بلاگستان بودم. چون به خودش دسترسي نداشتم، بين2 نيمه به دوستش زنگ زدم، و حال و احوال دوستش را پرسيدم. براي اين يكي خيلي نگران بودم، چون اگر ايتاليا مي‌باخت، احتمالا كار اين يكي به CCU مي‌افتاد. دلم براي دوستش هم مي‌سوخت.
چون اون بنده خدا مجبور بود هر روز بره بيمارستان عيادت دوستش
ولي هر چي بود، به خير گذشت،‌و ايتاليا در آخرين لحظات با شانس زياد،‌به مرحله بعد صعود كرد.

هیچ نظری موجود نیست: