دوشنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۸۱

امروز كه داشتم، مي‌رفتم سركار، 1 نفر را ديدم، كه داره وسط خيابان عقب عقب راه مي‌ره، اين بنده خدا را چند سالي بود كه نديده بودم. و اصلا يادم رفته بود كه همچين شخصي هم هست. وقتي اين صحنه را ديدم، پيش خودم گفتم، اين بنده‌ خدا اصلا براي چي داره هميشه عقب عقب راه مي‌ره؟ تو عشق شكست خوده كه اينطوري شده؟ يا كارش را از دست داده؟ با اين كارش مي‌خواد به چيزي اعتراض كنه؟ يا مثل تام هنكس در فيلم فارست كامپ، كه يك روز از خواب بلند شد و تصميم گرفت تا دم دريا بدوه و ... اين هم يك روز از خواب بلند شده و همينطوري تصميم گرفته كه وسط خيابان عقب عقب راه بره، و هيچ فكر انديشه‌اي پشتش نيست.
نظر شما چي هست؟

هیچ نظری موجود نیست: