زلزله
يك روز خيلي شلوغ رو گذروندم.
از صبح اول وقت تلفنم مدام زنگ ميخوره،
رها خيريه شما كمك ميكنه؟!
شماها چي كار ميخوايد بكنيد؟!
قرار شد كه كمكها را هر چه زودتر جمع كنيم. امروز همش در حال برنامه ريزي بوديم.
تنها خبري كه يك نفر از اونجا به ما داده، اين هست كه بيشتر از هر چيز مردم به آب و نان و پتو احتياج دارند. (خودش اونجا يك بيمارستان صحرايي درست كرده، احتمالا كمكهامون را ما به اونجا ميفرستيم.)
خيلي دوست دارم كه برم بم، ولي خب الان تو موقعيتي نيستم كه بتونم برم.
ياد سال 76 ميافتم، تو وسط تبليغات انتخابات رياست جمهوري يك زلزله در جنوب استان خراسان اومد.
شهرهاي قائن و روستاهاي اطرافش همه تخريب شده بودند.
با اينكه حدود يك هفته بعد از زلزله، به اون منطقه رفتيم، ولي هنوز همه مشكل داشتند. به يكسري روستاها كه از مركز فاصله داشتند،هنوز خدمات نرسيده بود. آب تميز خيلي كم بود. و ... وسط اين خرابيها طاق نصرتهايي را كه پر از پوسترهاي تبليغاتي بود را ميشد ديد.
بيش از هر چيز كمبود وسايل بهداشتي به چشم ميخورد.
من يك شب توي روستاي حاجيآباد، كنار يك مدرسه كه خرابه شده بود خوابيدم. اون هم به خاطر بازي با بچههايي كه پدراشون را از دست داده بودند.
2 تا تيم فوتبال درست كرديم. و همينجور بازي ميكرديم. اينقدر بازي كرديم تا ديگه چشم چشم را نميديد.
شبم روي زمين خوابيدم. روي خاك. يادمه وقتي صبح بلند شدم، احساس كردم كه پهلوم درد ميكنه، نگاه كردم، ديدم يك سنگ بزرگ زير پهلوم هست.
ناراحت كننده ترين صحنه، براي من ديدن خرابي تمام خانههاي اردكول بود. ستونها از محل اتصال به سقف شكسته بودند، و سقفها به طور كامل پايين اومده بودند. هيچ كس زير اون سقفها زنده نمونده بود. :(
مثلا تمام اون خونهها را ضد زلزله ساخته بودند، منتها معلوم نبود كه با چه استانداردي ضد زلزله ساخته بودند.
...
اون سال كانون، كتاب بين بچهها پخش ميكرد، و بچهها كه همه چيزشون را از دست داده بودند، تنها شاديشون اين بود كه هر روز يك كتاب از ماشين كانون به امانت بگيرند و تا فردا اون را بخونند و باز يك كتاب ديگه بگيرند.
ديدن قيافههاي خندان بچهها وقتي كه دنبال ماشين ميدويدند را هيچوقت فراموش نميكنم.
دارم برنامههام رو تنظيم ميكنم. كه اگر بشه اواخر هفته، به سمت بم برم.
2 تا از پسر داييهام، امروز به سمت بم رفتند، قرار شده، در اولين فرصت تماس بگيرند و بگند دقيقا چي ميخوان.
یکشنبه، دی ۰۷، ۱۳۸۲
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر