سه‌شنبه، دی ۰۲، ۱۳۸۲

پيش خودم، كلي حساب و كتاب كردم، ديدم پارسال همين موقع 2 تا برف را گذرونده بوديم. :)

دلم لك زده براي برف بازي،‌ دوست دارم اينقدر سر بخورم،‌تا كف كفشام را يك لايه يخ بگيره :)
اونوقت ديگه، رو زمين صاف هم نتونم راه برم، همينجوري پشت سر هم بخورم زمين :)

و بعضي ها هم، آرام و با ترس و لرز راه برند و همينجوري مسخره‌ام كنند. كه اين اژدها چقدر زمين مي‌خوره. ...

منم تو دلم بخندم، و ...

هیچ نظری موجود نیست: