1- امروز حال پدر هلمز خيلي بهتر بود، به نظر ميرسيد كه اطرافيانش را تشخيص ميداد.
2- كوه خوب بود.
3- رابطهام يكم زودتر از اوني كه انتظار داشتم شكر آب شد. (البته هنوز مطمئن نيستم.) خيلي اشكالي نداره، چون از قبل، پي همه چيز را به تنم ماليده بودم. ...
4- بعد از كوه، گل كوچك ميچسبه، تازه آدم بعد از اون هم چند دست پينگ پنگ بازي كنه.
بعد از همه اينها، وقتي حسابي گشنهات شد، شام خيلي ميچسبه.
تازه آخر آخر، ساعت 11 شب، شنا كردن توي استخر آب سرد خيلي ميچسبه. حال آدم قشنگ حال ميآد.
یکشنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۸۲
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر