پنجشنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۸۲

تا بعد :)
فكر نمي‌كردم هيچ وقت، روزي برسه كه من دوست داشته باشم، يك مدت اينجا ننويسم.
ولي فكر كنم بالاخره وقتش رسيد. (اين چيزها خيلي، حساب و كتاب نداره. :) )
الان يك ماهي هست كه اين نوشته، بالا و پايين مي‌شه. اين نوشته را كه شما مي‌بينيد، ويرايش چهارم هست. اولش خيلي چيزها توي اين يادداشت بود، ولي به مرور كم شد و كم شد، تا به ويرايش سوم رسيد. (البته ويرايش 1.01 1.02 و 1.1 و ... هم زياد داشت.) تصميم داشتم كه ويرايش سوم را بگذارم توي وبلاگم، ولي الان كه مي‌خواستم اين كار را بكنم، نظرم برگشت. ديدم شايد بهتر باشه، مثل هميشه حرفام را توي دلم نگه دارم و در مورد اونها صحبت نكنم. اميدوارم كه هيچ وقت اتفاقي نيافته كه من هوس كنم، كه جاي اين يادداشت را، با يادداشت‌هاي قبلي اون عوض كنم.

اخلاق
توي اين چند ماه،‌ خيلي اتفاقات افتاد. شايد لازم بود كه اين اتفاقات براي من بيافته تا معني و مفهوم بعضي از كلمات را حس كنم.

پيش از اين به آدمها ديد بهتري داشتم. فكر مي‌كردم، تحصيلات آدمها رو عاقل مي‌كنه، به اونها يكسري معيارهاي اخلاقي مي‌ده. شايد نمي‌خواستم باور كنم، كسي مي‌تونه، همه چيز را باور داشته باشه، به بهترين شكل در مورد اون صحبت كنه. ولي در عمل يك جور ديگه عمل كنه و برخلاف اون صحبت‌هاش عمل كنه.
نمي‌فهميدم، براي چي مي‌گويند، كه بعضي وقتها، آدمها از حيوان هم پست‌تر مي‌شند. انگار بايد همه اينها را مي‌ديدم، تا باور كنم، كه آدمها چقدر راحت مي‌تونند،‌ همه معيارهايي كه طي زمان براي خودشان ساختند، خراب كنند و جور ديگه عمل كنند. و چطور مي‌تونند از حيوان پست‌تر بشند.
...
...

خب همه اين حرف ها و كلي حرف ديگه را مي‌خواستم اينجا بزنم كه آخرش اين نتيجه را بگيرم كه.
توي اين مدت، اژدها خيلي سختي كشيده، خيلي خسته شده، چشم‌هاش گود افتاده، يكسري از موهاش سفيد ‌شده و ... كلي درد بي درمان ديگه گرفته.
براي همين بهتره كه يك مدتي به طور كامل استراحت بكنه( مثلا قرار بوده كه اژدهاي خفته باشه). شايد روحش مجبور بشه كه يك مدتي يك جاي ديگه پر بكشه.
اژدها فعلا تصميم داره، تا مدتي تنها باشه و توي خواب يكم فكر كنه. شايد اين بار يكم در مورد خودش فكر كنه.
...
...

انگار تقدير چنين است، كه رها هميشه، تنها و رها بمونه. :)

تا بعد :)

پ.ن.
1- احتمال داره كه من ديگه نتونم، يكسري از بچه‌ها را ببينم. از همين جا روي تك تكشون را مي‌بوسم و براي همشون آرزوي موفقيت مي‌كنم. به اميد روزي كه بتونم دوباره اونها را ببينم.
2- معلوم نيست كه اژدها به چه مدت، استراحت احتياج داره. ممكنه به يك هفته، ممكنه به يك ماه، ممكنه به يك سال و ممكنه كه به چند سال وقت براي استراحت احتياج داشته باشه. هر وقت حالش خوب شد، برمي‌گرده.
3- تا اطلاع ثانوي، ممكنه غيرقابل دسترس بشم. احتمالا ديگه برنامه 3 شنبه‌اي نخواهد بود و ...
4- اميدوارم كه گذشت زمان، هر چه زودتر مشكلات را حل كنه. دعا كنيد كه زودتر مشكلات حل بشه. (يكي از دوستام هم كلي التماس دعا داشت، لطفا براي اون دوست من هم دعا كنيد.)
5- از ته دل آرزو مي‌كنم كه خوشبخت بشه.
6- در مورد موارد زير فقط فكر كنيد.

1- يك روز شاد و خرم توي خيابان قدم مي‌زنيد، كه يك دفعه يك نفر غريبه را وسط خيابان مي‌بينيد كه مي‌خواد خودش را با چاقو بزنه؟! شما اون لحظه چي كار مي‌كنيد؟!
الف- مي‌ريد جلو اون را نصحيت مي‌كنيد و سعي مي‌كنيد اون را از اين تصميمش منصرف كنيد و در صورت امكان چاقو را از اون بگيريد.
ب- سرتون مي‌اندازيد پايين و رد مي‌شيد مي‌ريد. توي دلتون مي‌گيد به خودش مربوطه كه چي كار مي‌خواد بكنه، زندگي خودش هست و به خودش مربوطه كه چي كار مي‌خواد بكنه.

2- يك نفر مي‌خواد خودكشي كنه. با كساني كه اون را كمك مي‌كنند كه اين كار را انجام بدهد، چه كار بايد كرد؟!
الف- هيچ كاري نبايد كرد. چون طرف خودش خواسته كه اونها، اين كار را براي اون انجام بدهند.
ب- بايد با اونها برخورد كرد. ...

هیچ نظری موجود نیست: