دوشنبه، شهریور ۰۴، ۱۳۸۱

ديروز يكي از بچه‌هاي بلاگر را با خانمش ديدم. كه به خاطر خرابي سطح خيابان چرخ جلوش افتاد تو جوب و در اومد. فكر كنم حالش خيلي گرفته شد، چون ماشينش نو نو بود. من وسط چهار راه گير كرده بودم. فقط با دست به اون علامت دادم كه چطور بتونه از اون جوب رد بشه، وقتي ترافيك چهار راه رو رد كردم و رفتم اون ور خيابان كه ماشين را نگه داشتم. ديدم كه به ماشينش كامل اومده بيرون. و داره مي‌ره. خوشحال شدم كه مشكلش حل شد.

هیچ نظری موجود نیست: