یکشنبه، مرداد ۱۳، ۱۳۸۱

چند روزه با 1 نفر، در مورد برابري زن و مرد، در اسلام حرفم شده. بعد از مدتها امشب نشستم 1 كم قرآن خوندم. 1 كم اون را زير و رو كردم.
2 تا قرآن جديد و به قول بچه‌ها تحت ويندوز هم گرفتم. دارم از روي اونها مي‌خونم.
يكي از اونها اينجا چاپ شده، ولي اون يكي مال اون ور آب هست و تو آمريكا به فارسي ترجمه شده. اون قرآني كه آمريكا چاپ شده را با كلي مشكلات پيدا كردم. با اينكه تو اون قرآن نظريات جالبي اومده، ولي بازم با 1 سري از نظرات اون مشكل دارم، ولي خب اون قرآن به من كلي ايده جديد داد، و ذهن من را از 1 قالب به خصوص در آورد. حالا مي‌دونم جور ديگه هم مي‌شه به اون چرا كه تو قرآن هست نگاه كنم.

راستي 1 معما جالب. اگر مي‌خوايد ببينيد كه ذهن شما تو يك قالب به خصوص قرار گرفته يا نه،‌سعي كنيد به اين معما پاسخ دهيد:
چطور مي‌شه 4 تا خط بكشيد،‌كه از همه اين نقاط عبور كند، با شرايط زير
1- چهار تا خط صاف باشند.
2- خطها پشت سر هم كشيده شوند، و دستتون را از روي كاغذ بلند نكنيد.

. ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌. ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌.
. ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌. ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌.
. ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌. ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌.


قكر نميكنم كه خيلي سخت باشه.

هیچ نظری موجود نیست: