در مورد اين دو قرآن.
يك مثال بزنم، تا تفاوت اين قرآنها مشخص بشه
يكي از بچهها در مورد يك آيه اين نظر را داشت.
توي قرآن اولي، همون آيه را جوري ترجمه كرده، كه زنان بايد فقط از خدا فرمانبرداري كنند. و ميگويد:براي جلوگيري از خطر طلاق و متاركه،تحمل مشكلات كوچكتر، البته عاقلانه تر هست.
توي اون يكي قرآن، اصلا براي اين آيه اين عنوان را گذاشته همسر (زن) خود را كتك نزنيد. و براي اينكه اين معني را برسونه يك مثال هم زده. و ميگه خدا كتك زدن همسران زن را با استفاده از بهترين مثال روانشناسي ممنوع كرده. و ...
و در آخر هم گفته كه موضوع اين سوره حمايت از زنان است.
آنچه را كه نداي بالاي ديوار گفته، با اون چه كه اين يكي نتيجه گرفته،دقيقا 180 درجه با هم فرق ميكنه.
به نظرم ميرسه كه ما بايد، در مورد يكسري از سنتها و افكارمون يك تجديد نظر بكنيم. اين سنتها براي ما يكسري چارچوبهايي ايجاد كرده،كه ما ناخودآگاه، فكرمون را در همون چارچوب قرار ميدهيم. و از يك دريچه كوچك به مسائل نگاه ميكنيم. ما خيليامون خودمون را خيلي بالا ميدونيم. ولي نگاهمون به خيلي از چيزها، هنوز خيلي سطحي هست و سنتي نگاه ميكنيم. هنوز نگاهمون به قرآن سنتي هست، سنتي فكر ميكنيم، سنتي عاشق ميشيم،سنتي ازدواج ميكنيم. سنتي زندگي ميكنيم. و ....
آخرش هم، هميشه كلي ادعا داريم و به همه چيز ايراد ميگيريم، و هيچوقت هم به خودمون شك نميكنيم.
سهشنبه، مرداد ۱۵، ۱۳۸۱
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر