دوشنبه، شهریور ۳۱، ۱۳۸۲

راستش خیلی دوست دارم که در مورد اتفاقات این1-2 روز بنویسم.
از خنده های ديروز سر ناهار تا جلسه ديروز بعد از ظهر و ترک جلسه.
از وبلاگ نويسِ وسط بزرگراه در حال رانندگي
از اينکه چطور پدرش را با آمبولانس راهی کرديم.
از امروز بگم که مراسم دفن چطور بود.
براي من که روز خيلي سختي بود. فکر نمي کنم که از پس يک سري کارهايي که امروز هلمز انجام داد، بر بيام.
...
ولی فعلا اصلا حسش را ندارم.
شايد يک وقت نوشتم.
...

مراسم ختم پدر هلمز و راننده تاکسي،
فردا سه شنبه، از ساعت 2 الي 3:30 در کانون توحيد هست.
آدرس: پايينتر از ميدان توحيد. خيابان پرچم، بعد از خيابان رودکي.
شب هفت هم روز شنبه در بهشت زهرا هست از ساعت 16-18

هیچ نظری موجود نیست: