امروز بعدازظهر ساعت 17:10 تهران زلزله اومد.
من روي راحتي كنار مهمونخونه لم داده بودم و داشتم فيلم نگاه ميكردم. وقتي خونه تكون خورد، يك لحظه فكر كردم كه اين تكون بخاطر خاكبرداري هست كه چندتا خونه پايينترمون دارند ميكنند.
ولي دادش كوچيكم يك دفعه داد زد كه زلزله اومده. مادرم داشت پرتقال ميخورد، همينجور پرتقال رو انداخت زمين و دويد وسط راه پلهها. حالا اين وسط، من طبق معمول، خيلي ريلكس به مامانم ميگم اتفاقي نيافتاده، زلزله تموم شد. داشتم با مادرم صحبت ميكردم كه يك دفعه ياد مادربزرگم افتادم، تا ياد او افتادم دويدم تو راه پله و رفتم بالا. ديدم، زن داييم مادر بزرگم رو آورده زير چارچوب در ورودي واحدشون. يكم وايسادم. همچين كه مطمئن شدم خبري نيست، اومدم پايين. توي كوچه همه همسايهها اومدند دم در. و از هم ميپرسند كه چي شده.
اخبار كانال 6 خيلي باحال هست.
مجري اخبار ميگه: ما تا حالا هر چي تلاش كرديم نتونستيم، با مركز ژئوفيزيك تهران تماس بگيريم. مردم با ما تماس ميگيرند كه آيا ممكنه بعد از اين زلزله اصلي بياد. ما به مردم قول ميديم كه تا آخر شب به اونها خبر بديم.
اخبار در مورد مركز زلزله و اينكه كجا خراب شده هم متناقض هست.
اولين خبر رو كانال 6 بعد از حدود 1 ساعت اعلام ميكنه، اونهم از قول يك دكتر. اون دكتر هم به نقل از سايت زلزلهشناسي آمريكا، محل و شدت زلزله رو اعلام ميكنه. اون دكتر ميگه كه ميزان زلزله 6.2 و در عمق 26 كيلومتري زير زمين اتفاق افتاده
10 دقيفه بعد يك نفر از ستاد حوادث غير مترقبه زنگ ميزنه و اون خبر رو تكذيب ميكنه، ميگه زلزله 5.5 ريشتر بوده. يكساعت بعد دوباره يكي ديگه ميگه 6.3 بوده و ...
اينكه محل زلزله كجا بوده خيلي تفاوت نميكنه ولي مهم اين هست كه ظاهرا تلفات خيلي پايين بوده و خرابي خيلي كم بوده. (تو تهران كه كسي مشكلي پيدا نكرده.)
جمعه، خرداد ۰۸، ۱۳۸۳
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر