ديروز پس از 2 ماه برنامه ريزي، بالاخره من و دوستم رفتيم و فيلم من ترانه 15ساله هستم را ديديم.
اولش كه فيلم شروع شد،تو سالن فقط من دوستم مرد بوديم. همه خانم بودند. يكم برام عجيب بود.
بعدش هم ديدن اين فيلم يكم اعصاب نياز داره كه فعلا من خيلي از اين جنس ندارم.
تو اين فيلم صحنههاي جالب زياد داشت، مثلا نشان ميداد كه چگونه جامعه ما را مجبور ميكنه كه هي رنگ عوض كنيم.
ترانه وقتي ميخواد بره زندان ديدن پدرش، يك دختره چادري ميشد،
وقتي ميرفت سركار، يك دختر مانتو و روسري،شيك.
وقتي هم كه ميخواست بره مدرسه. مقنعه و مانتو.
تو اين جامعه از بچه گي دارند به همه ما ياد ميدهند، كه چند رنگ باشيم. اونوقت همه ما اعتراض داريم كه چرا طرفمون رو راست نيست.
1 مسئله ديگه هم تو اين فيلم نشان ميداد. اون هم اين كه چطور جامعه ما داره آدمهاي نامرد را پرورش ميده، و چطور بعضيها كه خيلي رو راست و صادق هستنيد، سرشون هي كلاه ميره.
و ....
پنجشنبه، خرداد ۰۹، ۱۳۸۱
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر