چهارشنبه، اردیبهشت ۰۴، ۱۳۸۱

امروز، همش تو فكر بودم،
اينقدر كه، به هواي اينكه، چراغ چشمك زنه، از ماشنيها راه گرفتم، و از خيابان رد شدم. موقع رد شدن، ديدم بعضي از مردم با تعجب به من نگاه مي‌كنند. تازه اون موقع بود كه فهميدم چراغ قرمز بوده و من از چراغ قرمز رد شدم.

هیچ نظری موجود نیست: