یکشنبه، اردیبهشت ۰۸، ۱۳۸۱

از خودم خجالت مي‌كشم، نمي‌دونم انسانيتم كجا رفته. 1 سري آدم را دارند تو فلسطين مي‌كشند، ولي عين خيالم نيست. نه كه عين خيالم نباشه. ولي خب كار خاصي هم نمي‌كنم. فقط تو دلم ناراحتم.
كمك هم كه نمي‌كنيم. اينقدر به كميته امداد و صداوسيما بد بين شديم، كه مي‌گيم اين پول آخرش سر از جيب يكي ديگه در مي‌آره.
تظاهرات‌هاي ضد صهيونستي كه اينجا انجام مي‌شه را با جاهاي ديگه دنيا مقايسه كنيد.
توي همه جاي دنيا همه گروهها، با همه عقايد شركت مي‌كنند. مردم بصورت خود جوش اين كار را انجام مي‌دهند. ولي اينجا اين اعتراضات فقط شده مخصوص 1 گروه خاص، با قيافه‌هاي خاص. كه همه بصورت دولتي برگزار مي‌شه، ولي مثلا مي‌خوان نشون بدهند كه اينجا هم مردمي هست. چند وقت پيش اخبار نگاه مي‌كردم، گزارش در مورد همسران پاسدار بود. كه آمده بودند براي اعتراض. همه چادر سياه پوشيده بودند، روي چادر هم مثلا كفن پوشيده بودند. حالا شما 1 نگاهي به خيابانوها بندازيد، ببينيد چند درصد از زنهاي ما اين ريختي بيرون مي‌آيند. آيا اينها نماينده زنهاي ما هستند؟!
آقايون هم، فكر كنم ديگه بسيج سازمان و نهادي ديگه‌اي نمانده باشه كه جلو سفارت فلسطين تظاهرات نكرده باشه. امروز هم هنرمندان تظاهرات كردند، ولي نمي‌دونم چرا هيچكدامشون شبيه هنرمندان نبودند. به قول يكي از دوستام، احتمالا اينها يك سري آدم به عنوان سياهي لشگر اونجا گذاشتند، اونوقت اين افراد هر روز با پرچم يك جا تظاهرات مي‌كنند و اعلام همبستگي مي‌كنند.
(البته امروز، تو روزنامه بنيان 1 عكس زده بود مربوط به اعلام همبستگي "زنان مستقل ايراني"، كه قيافه اونها شبيه مردم عادي بود. به گزارش ّ«مركز فرهنگي زنان»، تجمع همبستگي در مقابل سفارت فلسطين، اولين تجمع علني و مستقل زنان طي دو دهه گذشته بوده‌است.)
من فكر مي‌كنم بهترين كار صلح باشه،‌و بايد همه مردم تلاش كنند كه خونريزي به پايان برسه. ما هم بايد براي صلح تلاش كنيم, No More War.

هیچ نظری موجود نیست: