سه‌شنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۸۲

پيتزاي مكزيكي
چند وقت پيش با يكي از دوستام رفتم پيتزا فروشي،‌ كه پيتزا بخوريم. تو منو چشمم به پيتزا مكزيكي افتاد. دوستم به من گفت كه اين پيتزا خيلي تند هست و ... .
من از غذاي تند بدم نمي‌آد، اين بود كه يك پيتزا مكزيكي سفارش دادم.
2-3 قطعه اول خيلي خوب بود، خيلي چسبيد. ولي از قطعه چهارم، پنجم قيافه من ديگه ديدني شده بود. اينقدر پيتزا تند بود كه من مي‌خواستم بلند بشم و دور مغازه يارو بدوم.
آخر هم 2-3 قطعه را نتونستم بخورم. (يعني سير شدم.)
حالا خوردن همچين غذايي يك طرف. مشكل دفع كردن اين غذا هم يك طرف.
ببخشيد ها
تا يك روز بعدش هر دفعه مي‌رفتم دستشويي، تا كلي وقت ... مي‌‌سوخت.

هیچ نظری موجود نیست: