سه‌شنبه، شهریور ۱۷، ۱۳۸۳

نهار

نهار
بالاخره بعد از چندين ماه رفتيم بيرون و من شما رو مهمون كردم. :)
دوستي جون، تجربه اولم بود كه با 2 نفر گياهخوار رو مهمون مي‌كردم :) به بزرگي خودتون ببخشيد. جدا يكم به من سخت گذشت.
دفعه بعد نوبت شماست كه من رو به يك رستوران گياهخواري دعوت كنيد، حداقل اونجا همه يك چيز مي‌خوريم و من اينجوري با عذاب وجدان نهار نمي‌خورم :)

پ.ن.
با همه سختيش نهار خوبي بود. و خوش گذشت :)
پياده روي بعدش هم خيلي چسبيد، مخصوصا راه رفتن دختره كه جلومون بود. ... :)

هیچ نظری موجود نیست: