سه‌شنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۳

تلويزيون

بالاخره پرونده خريد تلويزيون بعد از 2 سال توي خونه ما بسته شد. 2 سال پيش برادر كوچيكه، پيشنهاد خريد تلويزيون رو مطرح كرد كه با مخالفت عمومي (از جمله خود من) مواجه شد و پرونده آن بسته شد. :)
باز شدن اين پرونده فقط و فقط به لطف خاله گرام انجام شد كه بعد از چندين سال (حدود 10 سال) كه قصد تعويض تلويزيون داشت. تصميم گرفت، اين تصميم رو به صورت بالفعل در بياره و به طور جدي تلويزيون خونه‌‌اشون رو عوض كنه :) (البته مطمئنم كه اگر پيگيري‌ها و همراهي مستمر دادش كوچيكه در اين زمينه نبود، اين پروژه براي بررسي بيشتر، ممكن بود چندين سال ديگه به طول بيانجامه. :) )
خاله‌ام يك تلويزيون پارس دارند، كه چند شبكه رو درست پخش مي‌كرد و 1-2 شبكه ديگه رو ما هميشه در خونه‌اونا، به صورت برفكي نگاه مي‌كرديم. حالا خاله‌ام، از اون تلويزيون يك دفعه مي‌خواست تلويزيون 44 پلاسما بگيره، كه با اصرار من و دادشم به يك تلويزيون 29 اينج ديجيتال رضايت داد.
ديشب پدرم، اعلام كرد، حالا كه قرار هست ما يك تلويزيون براي خاله‌ام بگيريم، براي خودمون هم يكي بگيريم. البته بعدش يك بحث داغ در خونه ما درگرفت، مادرم از مخالفان اين طرح بود، و عقيده داشت كه تلويزيون فعليمون خوبه! (27 اينچ پاناسونيك)
دادشم از موافقان اصلي طرح بود. دادشم عقيده داشت به لحاظ تكنولوژي، تغييرات زيادي در تلويزيون‌هاي جديد ايجاد شده تا تصاوير بسيار شفافتر و زيباتر به چشم بيايد. در ضمن عقيده داشت كه لامپ تصوير تلويزيون ما ضعيف شده و لذا كيفيت پخش تصاوير را همچون گذشته ندارد!

خلاصه من هم كه ديشب خيلي حوصله نداشتم، كلا خودم رو از اين مذاكرات عقب كشيدم، و فقط وقتي تصميم خريد گرفته شد. در مورد انتخاب مدل و اينكه 29 اينچ بهتر هست يا 34 اينچ مورد مشورت قرار گرفتم، كه راي به تلويزيون 29 اينچ دادم. كه با مخالفت شديد برادر كوچيكه و مخالفت نسبي پدرم مواجه شدم. كه در نهايت تصميم به خريد تلويزيون 34 اينچ گرفته شد. :)
منتها وقتي امروز پدرم و دادشم و خاله‌ام براي خريد تلويزيون مورد نظر رفتند، قيمت تلويزيون مورد نظر دادشم، در عرض همين 2-3 روز 200 هزار تومان بالا رفته بود. و از اونجا كه قيمت الكي بالا رفته بود،‌ همون 29 اينچي كه من انتخاب كرده بودم رو خريدند. :)

پ.ن.
1- كلا تو خانواده‌هاي ما، (عمو‌ها و دايي‌ها و ...) تلويزيون تنها وسيله‌اي براي مطلع شدن از اخبار روزانه است، بعلاوه در اوقات فراقت ديدن بعضي از سريالها و بازي‌هاي فوتبال. براي همين هيچوقت كسي دنبال عوض كردن تلويزيون نبوده.
هرچند كه نسل جديدتر (پسر عموها و دختر‌عموها و ...) هر كدوم كه يكم مستقل شديم، تقريبا تكنولوژي روز رو براي خودمون تهيه كرديم. عموها و دايي‌ها و ... همون وسايل قديمي كه نياز اونها (تماشا و گوش كردن به اخبار) رو برآورده مي‌كنه رو ترجيح مي‌دهند و اگر هر كدوم از اونها تغييري در وسايلشون دادند، صرفا به خاطر فشاري بوده كه از طرف همين پسرعموها يا پسردايي‌ها و ...(نسل جديدي‌ها) آورده شده.
2- جالبه كه همونقدر كه عمو‌ها و دايي‌ها و ... نسبت به خريد اينگونه وسايل بي‌انگيزه هستند، در مقابل هر كدوم در خانه‌اشون حداقل يك كتابخانه بزرگ دارند. كه تقريبا هر ماه بر حجم كتابهاي آن افزوده مي‌شود. و هر چندين سال، ديوار يكي از اتاقها يا سالنها تبديل به كتابخونه مي‌شود. :)

هیچ نظری موجود نیست: