شنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۸۸

بعد از انتخابات 1

به دوستم که توی ستاد انتخابات رضایی هست زنگ می زنم، ازش در مور اوضاع می‌پرسم، می‌گه اوضاع خیلی خوب نیست، اصلا معلوم نیست دارند چی کار می‌کنند. توی یک سری از شهرها مثل تبریز از ظهر تعرفه تمام شده، توی تهران هم توی بعضی از حوزه‌ها از عصر، تعرفه تمام شده، و معلوم نیست چرا به موقع تعرفه‌ها رو نمی‌فرستند. ...

حدود ساعت 12 شب، اولین نتایج انتخابات اعلام می‌شه.

آمار غیر قابل باور هست. پیش خودم می‌گم اولین سری آمار شاید برای شعبه‌های کوچک باشد، که اینقدر اختلاف زیاد هست، ولی آمار بعدی همینجور اعلام می‌شود. و همه آرا با یک شیب برابر اضافه می‌شوند.
ساعت 2:30 باز به دوستم زنگ می‌زنم، می‌گه اینجا همه توی شک هستند، تماینده قدیم و جدید. اصلا تا به حال هیچ کس همچین سیستمی رو ندیده.
تا ساعت 4:30 صبح بیدارم. نزدیک 20 میلیون از آرا شمارش شده، بدون تغییری در شیب آرا. واقعا عجیب هست!

صبح ساعت 8 صبح با صدای زنگ موبایل بیدار می‌شم. یکی از دوستام زنگ زده، از من میپرسه از نتایج خبر دارم یا نه، می‌گم تقریبا خبر دارم. میگه دیدی، چطوری فیلممون کردن؟! و ...
تا سرم رو می‌خوام بگذارم روی بالش، بعدی زنگ می‌زنه. 2-3 نفر دیگه هم زنگ می‌زنند و هر کدوم اصطلاحی رو به کار می‌برند. دیگه اصلا نمی‌شه خوابید. گیجم! بلند می‌شم می‌آم شرکت.
بقیه هم مثل من هستند و همه توی شوک! جالبه که اونها هم تا صبح نخوابیدند. ...

۳ نظر:

ناشناس گفت...

نیستم این روزها .گاهی از سر کنجکاوی می آیم تا به نبودنم سر بزنم .انگار ...انگار هیچ کس متوجه نشد که من نیستم .رها خوش به حالت که رهایی.نه مثل من بسته پا

بونو گفت...

سلام
فرصت براي خوندن مطالبت نداشتم
ولي به حكم ادب گفتيم سلامي بكنيم معلومه خيلي وقته كه به اين وبلاگ سر نمي زني
نامه باید کوتاه باشد. بی حرفی از ابهام.

از نو برایت مینوسیم:

حال همه ی ما خوبست

اما تو باور مکن...

بونو گفت...

سلام
فرصت براي خوندن مطالبت نداشتم
ولي به حكم ادب گفتيم سلامي بكنيم معلومه خيلي وقته كه به اين وبلاگ سر نمي زني
نامه باید کوتاه باشد. بی حرفی از ابهام.

از نو برایت مینوسیم:

حال همه ی ما خوبست

اما تو باور مکن...