شنبه، آبان ۲۷، ۱۳۸۵

Hotel Rowanda

هتل روآندا
نمي‌دونم ما انسانها چطور مي‌تونيم، اين همه خشونت و قساوت رو در وجود خودمون مخفي كنيم.
نمي‌دونم در وجود ما چه اتفاقي مي‌افته كه وقتي موضوع قوميت پيش مي‌آد، از بچه خردسال هم نمي‌گذريم.
خيلي وقت بود كه تعريف فيلم هتل روآندا رو شنيده بودم. فيلم خيلي خوش ساختي بود.
...
با اينكه الان در قرن بيستم هستيم، ولي اين اتفاقات خيلي راحت هر روز در كنار ما در نقاط مختلف جهان مي‌تونه اتفاق بيافته. يك روز روآندا، يك روز ديگه بوسني، روز ديگه عراق!!
اين اتفاق مي‌تونه غير از انگيزه قوميتي، انگيزه سياسي يا مذهبي هم داشته باشه.
...
...
بعد از فيلم همش اين سوال رو از خودم مي‌پرسيدم، كه آيا يك روز منم مي‌تونم با به خطر انداختن جان خودم، جان يكسري آدم ديگه رو نجات بدم؟!
فكر كنم وقتشه كه يك تكوني به خودم بدم.

پ.ن.
ببخشيد، اصلا حالم خوش نيست، تصاوير زيادي توي ذهنم مي‌آد. اصلا نمي‌تونم ذهنم رو متمركز كنم. ...
خدايا كمكمون كن، تا همواره بتونيم راه رو از بيراه تشخيص بديم.

هیچ نظری موجود نیست: