از اين معلم جديدمون هم خيلي خوشم اومده.
خيلي بامزه هست. شيطنت ما باعث شده كه اون براي اينكه خيلي در مقابل ما كم نياره، از شيطنتهاش بگه :)
جز اون دسته از بچهها بوده كه از ديوار راست بالا ميرفته.
از رنگ قرمز به شدت خوشش ميآد.
به هيچ عنوان حاضر نيست، در مورد سنش صحبت كنه. البته ما (بچههاي كلاس) هم بي كار ننشستيم، و هر اطلاعي كه اون در مورد خودش يا خانوادهاش ميده، رو ثبت ميكنيم. :) (مثل حل كردن يك پازل ميمونه. :) ) البته خودش ميدونه كه ما داريم اين كار رو ميكنيم.
از آشپزي به شدت بدش ميآد. و فقط ژله بلد هست كه درست كنه. :)
جلسه پيش كلي خنديديم. خود معلممون اينقدر خنديد، تا اشكش در اومد. خلاصه كلاسمون غير از اين باشه، نميتونيم هر جلسه 4 ساعت سر كلاس دوام بياريم.
قراره براي اينكه ما(بچههاي كلاس) تاييد كنيم كه ژله خوب درست ميكنه يا نه. برامون يك جلسه ژله درست بكنه و بياره. :)
البته يك شرط هم گذاشته برامون، اون هم اينكه همه بچههاي كلاس نمره ورقه فاينالشون بالاي 30 از 40 باشه.
فعلا همه درس خون شديم، تا نمره ورقهامون بالاي 30 از 40 بشه. :)
پ.ن.
به قول يكي از بچهها ببين چقدر ما شيطوني كرديم،كه داره با قاقاليلي گولمون ميزنه كه بلكه به اين بهانه ما درس بخونيم. :)
جمعه، اردیبهشت ۱۱، ۱۳۸۳
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر