دوشنبه به يك ماموريت 1 روزه رفتم.
صبحش با اينكه خيلي خوابم مياومد ولي تو سر رسيدم، جريانات 1 شنبه، از دفتر اسنادرسمي گرفته، تا قرار و مهموني و گپ شبانه و غرغرهايي كه كردم رو نوشتم. فعلا كه حوصله تايپ كردنش نيست. اگر يك روز حوصله پيدا كردم. همينجا اضافه ميكنم. :)
اين هم جاش :)
...
...
...
...
...
چهارشنبه، اردیبهشت ۰۹، ۱۳۸۳
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر