این چند روز، خیلی هیجان داشتم.
روز دوشنبه، حدود ساعت 3:30 - 4 رفتم تا یکی از دوستام رو سر خیابان فاطمی ببینم. هنوز توی خیابان خبری نبود. اتوبوسها، طرفدارهای آقای احمدی نژاد رو به سمت مصلا میبردند.
پیش خودم میگفتم، که آیا اصلا اینقدر آدم میآد که بشه یک زنجیر انسانی تشکیل بشه.
حدود ساعت 5 از شرکت راه میافتم. هر چی جلوتر میرم، جمعیت زیادتر میشه. تقریبا از خیابان فاطمی به بعد تقریبا پر از آدم بود. میدان ولیعصر، کاملا بسته بود. حدود 15- 20 دقیقهای اونجا هستم. ملت ابتکارهای جالبی به کار می برند. راه می افتم به سمت جنوب شهر، توی راه 3 تا از دوستام هم به ما اضافه می شن. سر هر 4 راه یا میدون شلوغتر هست.
اصلا فکر دیدن این همه آدم رو نکرده بودم.
حدود ساعت 8 شب به نزدیکی خیابان مولوی رسیدیم. یکم خسته شدیم. تصمیم می گیریم که برگردیم. یکم، این ور و اونور رو نگاه می کنیم. می بینیم بهترین راه این هست که پیاده برگردیم.
حدود ساعت 10 شب به ماشینم می رسم. ملت همچنان توی خیابان ها هستند. فیلم تبلیغاتی موسوی رو از دست میدم. ولی به مناظره احمدی نژاد با محسن رضایی میرسم.
یکم حال کردم، به نظرم، محسن رضایی خیلی بیش از این می تونست حال احمدی نژاد رو بگیره، ولی به نظرم خیلی مراعاتش رو کرد. شاید بعدا پشیمون بشه که چرا این کار رو نکرده.
...
یکم حالم بهتر شده، ولی به شدت نگرانم. توی این روزها همش فکر می کنم فضا ممکنه متشنج بشه، برای اولین بار، شکل سنتی انتخابات به هم خورده، دیگه فقط بحث اصول گرا و اصلاح طلب نیست.
بحث نخبگان جامعه با طبقه عوام جامعه است. این دو گروه، 2 انتخاب مختلف پیدا کردهاند.
چهارشنبه عصر
صبح طرفداران احمدی نژاد جلوی دانشگاه شریف جمع شدهاند، بعدازظهر قرار هست که طرفداران موسوی از میدان انقلاب تا میدان آزادی حرکت کنند.
حدود ساعت 4:15 میرسیم سر خوش. وقتی جمعیت را میبینیم، اصلا باورمون نمیشه! اینقدر جمعیت زیاد هست که مات موندیم. فقط توی 22 بهمن این تعداد جمعیت میآد. برای این برنامه نه کسی رو با اتوبوس آوردند، نه پاداش دادند. همه مرخصی گرفتند و وسط روز اومدند توی این مسیر!
تا میدان آزادی می رم و بر می گردم.
حدود ساعت 8 که می رسم سر خیابان شادمان، بازم جمعیت در حال رفتن به سمت میدان آزادی هست.
استقبال خیلی زیاد بوده.
خیالم یکم راحت شده، پیش خودم میگم گاشکی همه این آدمها روز جمعه برای رای دادن بیایند. :)
چهارشنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۸
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
همه چيز تموم شد.و رئيس جمهور انتخاب شد.با اينكه من براي راي دادن فقط 5 ماه كم داشتم ولي تا تونستم اطرافيان رو به راي دادن تشويق كردم.حالا هم ميخوام چشم و گوشم رو باز كنم تا همه چيزو همون طور كه هست ببينم. (;
ارسال یک نظر