اينقدر اينجا ننوشتم كه خودم هم از دست خودم ناراحت هستم.
البته كارم خيلي زياد شده، اين هفته تقريبا هر شب تا ساعت 9:30 -11:00 شب شركت موندم. شبها هم جلو تلويزيون دراز كشيدم و فوتبال نگاه كردم. (اين يك هفته ...)
اينقدر اتفاقات مختلف ميافته و من به خودم قول ميدم كه يك جايي در مورد اون بنويسم ولي خب، در موردش هيچي نوشته نميشه.
مثلا 2-3 هفته پيش تولد عرايض بود، و بعد از يكماه باز دور هم جمع شديم. تا حالا به اين موضوع توجه نكرده بودم كه من اينقدر نسبت به بقيه كوچيك هستم. :P كلي احساس كوچك بودن كردم. :)
علي مان اون روز اينقدر معجون درست كرد، و هر چي كه پيدا كرد ريخت تو بستنيش كه نزديك بود، موبايل A200 اش رو هم بندازه توي ظرف بستني، البته شانس آورد كه فقط يك مقدار قهوه، ميلك شيك ريخت رو موبايلش. :)
... خلاصه چسبيد :P
اين چند روزه اينقدر از اين تفاسير ورزشي لجم در اومده، همچين برخورد ميكنند كه انگار ايران نتيجه دور از انتظاري رو گرفته. به قول يكي از دوستام اگر، تو بازي اول ميباختيم، ولي ميرزاپور اون گل رو نميخورد. و علي دايي دقيقه 70 تعويض ميشد. و تو بازي آخر هم به جاي برهاني، عنايتي رو ميآوردند توي زمين. همه كلي از تيم ملي تعريف ميكردند. ...
بعضيها واقعا بد صحبت ميكنند، آدم وقتي صحبتشون رو ميشنوه، حالش بد ميشه. يكسري از مجريهاي تلويزيون هم خودشون شدند آتيش بيار معركه. اينقدر جلف صحبت ميكنند و بعد يك قيافه حق به جانبي هم ميگيرند. واقعا اينها انتظار داشتند كه با اين تيم، مكزيك و پرتقال رو ببريم. من هم دوست داشتم اين اتفاق بيافته، ولي واقعيت اين هست كه سطح بازي ما پايينتر از اين تيمها هست. (خودمون رو كه نميخواهيم گول بزنيم.) تيم ما هم مثل 16 تيم ديگه حذف شد. واقعا ما بايد اينقدر ناراحت باشيم و اينگونه پا روي حق بگذاريم؟!
تيمهاي ديگه، هرچقدر بد هم بازي ميكنند، همه از بازيكن و مربي و تماشاچي پشتيبان يك ديگر هستند و از هم حمايت ميكنند. انوقت ما چي؟!! همه سعي ميكنيم زيرآب اون يكي رو بزنيم و تقصير بازي بدمون رو گردن ديگري بياندازيم. بابا فوتبال يك بازي جمعي هست. و تا وقتي همه با هم نباشند، تيم نتيجه نخواهد گرفت.
خوبه ما ايرانيها، در زمينه جوانمردي و ورزشكاري، كسايي مثل حضرت علي(ع)، پورياي ولي يا تختي رو به عنوان الگوي خودمون قرار داديم...
باز 100 رحمت به ديگران كه با اينكه همچين الگوهايي ندارند. باز اينگونه ناجوانمردانه در مورد يكديگر صحبت نميكنند. ...
كلا آدمهاي فراموشكاري هستيم.
شايد بيربط باشه، ولي ياد آخرهاي دوران آقاي خاتمي افتادم. و اون برخوردي كه دانشجوها با او كردند.
الان هم مطمئنم، كه همين اتفاق براي فوتبالمون ميافته و اوضاع كلي بدتر و خرابتر خواهد شد. انگار هنوز به اندازه كافي سر اين ملت به سنگ نخورده.
پ.ن.
- حالا خوبه قبل از بازيها، از هر كسي ميپرسيدند، ميگفت: نتيجه اصلا مهم نيست!!
- ببخشيد، اصلا نميخواستم اينجوري بنويسم...
...
دوشنبه، تیر ۰۵، ۱۳۸۵
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر