اين گروه خشن
ديروز يكي از دوستام يك متني فرستاد، در مورد اتفاقات 1 شنبه عصر جلوي رعد و صحبتهاي روز بعد دوستاش كه اتفاقات روز قبل رو تعريف ميكردند.
اولش يكم به صحبتهاي اونها خنديدم. آخه خداييش به 2-3 تا دربون و نگهبان ساده ساختمان كه تا حالا تو عمرشون همچين جماعتي رو نديده بودند، ميگن: گارد آهني يا اين گروه خشن و يا ...
بعد از اين خندهها، يكم خودم رو گذاشتم جاي اون 2-3 تا نگهبان و از نگاه اونها به اين قضيه نگاه كردم.
به نظرم، واقعاً سخته آدم هر روز ساعت 6 صبح از كرج بلند بشه، و بياد تهران، همچين كاري رو انجام بده، و بعد تا غروب خودش رو مشغول كنه و بعد خسته و مونده برگرده خونش كرج. و سركارش كه همچين جماعتي رو ديد هيجان زده بشه و خوشش بياد؟!
به نظرم واقعاً سخته كه آدم نگران نون شبش باشه، و اينكه امشب جواب خواستههاي زن و بچهاش رو چيميخواد بگه باشه و از طرفي به همچين موضوعي هم فكر كنه، و صحبت از برابري كنه.
پيش خودم گفتم: حالا بگذار يك چند لحظهاي هم خودم رو جاي خانم اين خانواده بگذارم.
بازم به نظرم واقعاً سخته كه آدم، هر ماه يك مختصر پولي بگيره و با اون مجبور باشه غذاي شوهر و بچههاش رو كل ماه تامين كنه. فكر لباس بچههاش باشه و ... اون وقت به فكر چيز ديگه هم باشه.
پيش خودم گفتم: اگه من جاي اين خانواده بودم، اولين سوالي كه از خودم ميپرسيدم اين بود كه اگر من هم در اين جريان شركت كنم، آيا مشكل نون شب من حل ميشه، يا كمكي ميشه كه مشكلات من كمتر بشه يا مشكلات و دردسرهاي من بيشتر ميشه؟!!
خلاصه آخرش به خودم گفتم: تا وقتي كه عموم مردم نيازهاي اساسي دارند و فكر نون شبشون هستند، خيلي خوشبينانه بعضيها فكر ميكنند ميشه 1000000 امضا جمع كرد.
و بعد بازم از خودم پرسيدم، مشكل ما در اين كشور صرفاً همين برابري حقوق است؟! آيا حل اين مشكل، باعث ميشه كه بقيه مشكلات جامعه حل بشه يا لااقل تاثيري روي تخفيف مشكلات مردم داشته باشه؟!
هركار كردم، نتونستم به خودم جواب مثبت بدم.
سهشنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۸۵
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر