از همه چيز
اين ياد داشت آخرم خيلي طولاني شد. همش دنبال يك وقت خالي مي گشتم كه يك روز بشينم كاملش كنم.
هفته پيش با بچه ها توي شركت قرار گذاشتيم كه يك هفته همه با كروات بريم شركت.
جمعهاش نشستم فكر كردم، ديدم من كه هيچ وقت سعي نكردم گره كروات زدن رو ياد بگيرم. هميشه بابام نزديكم بوده. (خداييش بابام خيلي خوب گره كروات ميزنه) 2-3 بار بابام طرز گره زدن رو گفته بود، منتها هر دفعه فقط براي اون لحظه ياد گرفته بودم، و اگر كسي 20 دقيقه بعد از من ميپرسيد كه گره كروات را چطور ميزنند، طرف رو همينجور نگاه ميكردم.
خلاصه اين دفعه پيش خودم گفتم: اگر رفتم شركت و گره كرواتم باز شد، بايد بگم بلد نيستم؟!
خلاصه همين مقدمه يكسري تمرين فشرده شد، تا جايي كه شب، چشم بسته هم ميتونستم گره كرواتم رو بزنم. :)
بازم هفته پيش، بعد از مدتها اين دست و اون دست كردن حساب ارزي رو باز كردم، هنوز يكم دلهره دارم بابات كار جديدي كه ميخوام شروع كنم، ولي خب فكر ميكنم موفق ميشم. احتمالا اگر برم دنبال اين كار، بازم سايهام سنگين تر خواهد شد.
چند وقت پيش داشتم توي وبلاگستان ميگشتم، كه چشمم افتاد به وبلاگهايي كه داشتند در مورد انتخابات بحث ميكردند.
ياد چند سال پيش افتادم كه هميشه، وقت انتخابات كه ميشد با چه شور و حرارتي ملت رو تشويق ميكردم، حتي آخرين انتخابات شوراها هم، همه رو تشويق ميكردم. ولي امروز، هر كس از من ميپرسه رها به نظر تو چيكار بايد كرد. ميگم بايد صبر كرد. هنوز معلوم نيست كه اصلا چه كسي رو تاييد ميكنند، اونوقت داريد در مورد راي دادن يا ندادن بحث ميكنيد. صبر كنيد كه اول ببينيم كيا تاييد ميشند، بعد در مورد لزوم راي دادن يا ندادن بحث كنيم. :)
خلاصه هنوز خيلي مونده، تا آدم بتونه در اين مورد تصميم بگيره.
هفته پيش رفتم شهركتاب، هفته قبلش، يك رمان علمي تخيلي خريده بودم كه درست وسط كتابش چند صفحهاش خراب بود. (فكرش رو بكنيد كه يك كتاب رو دست گرفتيد و به شدت داريد ميخونيد كه تمامش كنيد. يك دفعه ساعت 4 صبح، در حالي كه ذوق و شوق داريد كه ببينيد بعدش چي ميشه، ميبينيد چند فرم كتاب خراب شده و داستان رو نميشه ادامه داد؟!) ميخواستم عوضش كنم، كه كتاب رو تموم كرده بودند. اولش حسابي تو ذوقم خورد، ولي بعد از يكم گشت و گذار، به قسمت كتاب كودكان رفتم و 6 جلد از كتابهاي مصور ماجراهاي بلك و مورتيمر رو خريدم. تا 3 روز كارم فقط خوندن اين كتابها بود. خلاصه كه خيلي حال داد. :)
...
جمعه، اردیبهشت ۰۹، ۱۳۸۴
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر