شنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۸۱

امروز بعد از ظهر با هولمز رفتيم 1 فيلم ديدم، بعدش هم قبل از اينكه بريم خانه 1 كم چرخ زدم كه بارون بگيره و تو بارون بيرون باشيم. عجب رگباري بود. يكم لاي پنجره باز بود،‌همه جونمون خيس شد. مجبور شديم پنجره را ببنديم تا خيس نشيم.
هوا اين چند روز خيلي خوب بوده، خدا كنه كه چند روز ديگه هم همينطوري بارون بياد.

هیچ نظری موجود نیست: