چهارشنبه، شهریور ۱۸، ۱۳۸۸

شب قدر

امشب خیلی حال و احوالم خوب نبود، که از خونه برم بیرون.
نمی دونم بدی حالم به خاطر آشی بود که سر افطار خوردم، یا به خاطر خنده های آخر شب بود که شنیدم. خلاصه دراز کشیدم پای تلویزیون.
از صدقه سری انتخابات، بالاخره پای ماهواره به خونه ما هم باز شده. تو همه این سالها نه ویدیو تونسته بود توی خونه ما بیاد نه ماهواره، ولی بعد از انتخابات بالاخره پای ماهواره یه خونه ما هم باز شد.
ماهواره یک جورایی مثل اینترنت می‌مونه، توش خیلی چیزها می‌تونی پیدا کنی، که دیگه مجبور نباشی چند تا سلیقه محدود رو تحمل کنی.
امسال، شب احیا رو از کنار مرقد امام حسین (ع) دنبال کردم، جوشن کبیر خوندند بعد هم قرآن سر گرفتند. بعد هم دعای ابوحمزه ... برام جالب بود، که مثل ما جوگیر نشدند، اگر ما اونجا بودیم، کلی شلوغ و پلوغ می کردیم. (منظور از ما، ایرانی ها هست. :) )
از اول ماه رمضان کلی برنامه دیگه هم پیدا کردم،
ولی از همه جالبترش به نظرم، برنامه های مستقیم شبکه کربلا هست، بعد هم نمازهای مغرب و عشا مستقیمی که از مکه و مدینه پخش می شه، کلی حال آدم رو عوض می کنه.
درضمن یک جا دیگه هم پیدا کردم توی الجزایر، یک مسجد بزرگ و قشنگ هست، هر شب یک جز قرآن رو توی هشت رکعت نماز می خونند. (در اصل هر شب نماز شب می‌خونند، و سر نماز شب یک جز قرآن رو تموم می کنند. :) )


خدایا آگاهی ما رو نسبت به خودت بیشتر کن و ما را از شر شیطان حفظ گردان (آمین یا رب العالمین)